فضایی دلنشین برای با هم بودن

بایگانی
نویسندگان

هول نشو (2) ...

شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ق.ظ

 

جولیا به بیلی گفت : « مطمئنی ؟ البته من هم فکر کرده بودم که او احتمالا زنده است . ولی اگر او زنده است چرا تا حالا به ما نامه نداده ؟ »

بیلی گفت : « مطمئنم که او زنده است ولی نمی تواند به ما نامه دهد . » جولیا به بیلی نگاهی انداخت و با سر تایید کرد . بعد بیلی به جولیا گفت : « خب ، حالا ما به دو تا اسب و کلی خوراکی نیاز داریم . خوراکی ها با تو و اسب هم با من . باشه ؟ »جولیا سر تکان داد . بعد جولیا از خانه ی بیلی بیرون آمد . جولیا به سمت خانه ی خودش روانه شد . وقتی رسید خسته بود ؛ اما از هیجان خستگی را فراموش کرده بود . برای همین لیستی از خوراکی هایی را که باید می برد را آماده کرد .

لیست پر از خوراکی :
گوشت یخ زده ، آبمیوه ، آب فراوان ، پنیر ، نان ، آبنبات ، نپتون (برای درست کردن چای) و...
یه حسی بهش می گفت که برداشتن این وسایل از فروشگاه مامان و باباش کار درستی است و یه حسی می گفت کار درستی نیست . چند هفته بود که از مرگ خواهرش می گذشت .

او با آقای عینکی فرار کرده بود ! آقای عینکی خواستگار سوزی بود . جولیا از آن بدش می آمد برای همین اسم او را نمی دانست و اسمش را آقای عینکی گذاشته بود . چون عینک عجیب غریبی می زد .
ولی مامان و باباش او را دوست داشتند و می گذاشتند سوزی با او رفت و آمد کند و با هم حرف هایی از آینده بزنند .

جولیا می دانست خواهرش سوزی فقط به خاطر ثروت آقای عینکی با او بود ولی کاری از دستش بر نمی آمد . بعد از فرار سوزی با عینکی ، جسد سوزی با همان لباس سفید عروسیش که مامان آن را دوخته بود پیدا شدجولیا میدانست که سوزی نمرده . او حدس می زد که سوزی به دانشگاه رفته . چون سوزی هر شب با بابا و مامان دعوا داشت . مامان و بابا دوست نداشتند سوزی آنها را ترک کند . جولیا هم خوشش نمی امد .

شاید دارید می پرسید پس بیلی چه کسی است ؟ درسته.  او هم خواستگار سوزی بود . سوزی او را رد کرده بود . جولیا بیلی را دوست داشت . شخصیت فوق العاده ای داشت . سن بیلی به سن جولیا می خورد . جولیا هم دوست داشت که بیلی با او ازدواج کند . سن سوزی 20 بود و جولیا 18 بود . بیلی هم 21 و آقای عینکی24 سالش بود .

بیلی آدم خیال پردازی هست . جولیا می خواست با بیلی به دنبال سوزی بروند .
خب ...

و این داستان ادامه دارد ...

#بانوی سبز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۰۲
banoye sabz

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی